سال ها رفته ز دست
جاي پايي كف درگاه من است
كه نگاهش به نگاهم پيوست
سال ها ميگذرد زان شب و مست
ناشناسي كف اين خانه نشست
نمكم خورد و نمكدان بشكست
سال ها رفته ز دست
جاي پايي كف درگاه من است
كه نگاهش به نگاهم پيوست
سال ها ميگذرد زان شب و مست
ناشناسي كف اين خانه نشست
نمكم خورد و نمكدان بشكست